۲۱ آذر ۱۳۸۹

فیلمنامه نویسی 4 - ایده

از اولین قسمت این نوشته ها دلم می خواست بپرسم واقعا ایده به چه معنی است.  اما می ترسیدم! مفهوم ایده برای من روشن است. آنرا می فهمم. اما وقتی کسی از من بپرسد - ببخشید می شود بفرمایید ایده به چه معنی است. سرخ می شوم و واقعا نمی دانم چه بگویم. از خوش شانسی من بود شاید تا حالا کسی از من نپرسید -  ببخشید آقا - می شود برای من بگویید ایده یعنی چه ؟!
این واژه یونانی که خودش برگرفته از یک واژه دیگر است  موضوع بحث و جدل فراوانی از زمان افلاطون تا حالا است. بسیاری از فیلسوفان بزرگ دنیا راجع به آن نظر دادند و هر روز بگونه تازه اما شبیه به هم تعریف شد.  ولی ایا ایده معادل فارسی هم دارد؟ برای ایده به زبان فارسی معمولا همان ایده بکار می رود! بعضی ها هم از کلمه آرمان بجای ایده استفاده می کنند. خوب آرمان به چه معنی است؟! معنی آرمان نیز مانند ایده سلیقه ای است. نمی دانم درست دیده ام یا نه -  فکر می کنم بعضی ها آرمان را حسرت و دریغ نیز معنی کرده اند. اما ما آرمان را به این مفهوم بکار نمی بریم. ولی اگر آرمان را حسرت آن چیزی  که آرزو داریم بپنداریم و یا چیزی که بی دریغ برایمان بهترین است - آنگاه شاید بشود ایده آلیسم و آرمان خواهی را مترادف فرض کرد. وجه مشترک هر دوی اینها نوعی ذهنی گرایی است که در مقابل عینی گرایی و یا شاید ماده گرایی  قرارش می دهند. بسیاری ماتریالیسم را مادی گری و ایده آلیسم را ذهنی گری تعریف می کنند. خواهش می کنم اعتراض نکنید که بابا چی شد پس - فلسفه بافی که نشد فیلمنامه نویسی. بی کار که نیستیم! من هم  بخدا خیلی کار دارم. اینها را گفتم تا با ریشه یابی معنی ایده یکی از اصلی ترین وشاید اصلی ترین مشکل و معضل فیلمنامه نویسی را درک کنیم و بقول فروغ توی زباله ها دنبال سوژه و ایده نگردیم. در حالت کلی ما ایده را با راه حل - روش و پیشنهاد برای رسیدن به منظوری نیز بکار می گیریم. مثلا در مورد شروع کاری یا رسیدن به هدفی ویا وقتی به مشکلی برخورده باشیم می پرسیم - ایده ای ندارید؟ یا اینکه طرحی ندارید؟ بنابراین ایده همیشه با یک موضوع در ارتباط است که برای ما صد در صد روشن و اشکار نیست. افلاطون ایده Idea را صورت آشکار آن چیز یا آن موضوع یا سوژه و یا هر چیزی تعریف می کند. تصوری که شکل ظاهری دارد. ایده معنی بسیار عمیق وکلیدی دیگری نیز دارد که از ریشه اصلی آن یعنی دیدن گرفته شده است. معنی ای که به ما می آموزد چگونه با موفقیت اولین گام اساسی نوشتن را فراگیریم. ایده به معنی نگاه کردن است. نوع و طرز نگاه کردن. طرحی برای پرداختن به موضوعی. در واقع ایده تولد روشنایی است در نقاط تاریک. طرحی است از یک حرکت. و نوع خاص نگاهی است به چیزی که بوجود می اید. لطفا به کلماتی که من اتتخاب می کنم دقت کنید و در صورتی که برایتان مجازات سنگینی نیست یک بار دیگر نوشته های قبلی را هم بخوانید! حلا متوجه شدید که از اولین نوشته من سعی کردم ایده را برایتان تعریف کنم و البته شاید چیز نویی هم نگفته باشم اما مهم این است که به روش خودم آنرا برایتان شرح دادم. بنابراین من یک ایده برای این کارم داشتم و امیدوارم تکرار دیگران نشده باشم. تکرار وکپی عیب بزرگی که آثار هنری امروز ما به آن مبتلا است.
حالا ما دو تعریف از ایده داریم. ایده و ایده. ایده اول یک تعریف ثابت و نامشخص دارد که معمول است و بقول مادرم ما را  به چه کنم چه کنم می اندازد . ایده دوم یک تعریف چندگانه مربوط به هم دارد که به ما چشمی برای نگاه کردن - ذهنی برای برای ثبت کردن و تخیلی برای ارائه طرح - می دهد. این چشم قادر به دیدن و درک شخصیت ها - وقایع و حتی مکان ها و اشیاع است. قادر به دیدن عواطف و احساس ها است. این چشم  روشنایی بخش قادر به طور دیگری نگاه کردن است. به این صورت است که که دیگر معطل ایده نمی مانیم. یا بهتر بگویم ایده گدایی نمی کنیم. اما آیا همه ایده ها اهمیت و ارزش یکسان دارند.؟ آیا همه اید ه ها مناسب برای فیلم یا حتی داستان هستند؟ گاهی ما یک موضوع - پیشنهاد و یا سفارش داریم اما ایده ای برای انجام آن نداریم. گاهی ایده ای کلی برای نوشتن داریم اما نمی دانیم چگونه واز کجا باید شروع کنیم. گاهی موضوع و ایده هردو برایمان مشخص است بنابراین زمان تحقیق فرا رسیده است. این تحقیق و یاداشت برداری شاید بسیار کوتاه و خلاصه ویا درازمدت و مفصل باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر