۲۱ بهمن ۱۳۸۹

Berlinale 2011 شصت و یکمین فستیوال بین المللی فیلم برلین

جشنواره های سینمایی دوست داشتنی اند. ازدحام جمعیتی که از سراسر یک کشور و یا حتی از سراسر دنیا برای دیدن فیلم های مورد علاقه اشان به جشنواره می آیند - آدم را به وجد می آورد. رنگ و جنس و بو و احساس و صورت و نگاه و لباس آدمها هم دیدنی است. اشتیاقشان و جدیت و استواری در گامهایشان حتی در شهری که نمی شناسندش توجه برانگیز است.  نشستن روی صندلی کافه ها و نرفتن برای دیدن فیلم های متوسط و کسالت بار و عینک های آفتابی و کارت های مخصوص جشنواره که همه جا به سینه اشان آویزان است هم توجه برانگیز است. توی سالن های سینما هم آدم های اطو کشیده کنار شلخته های هنرمند و دانشجو و ... دیدنی اند. اگر بخت با تو یار باشد دیدن یک ستاره از چند متری هم می شود برایت خاطره ؟! اینجا - توی اروپا - مد است که از دخترهای قلمی و زیبا برای راهنمایی و فروش بلیط و حلاصه پذیرایی از میهمانها اسفاده کنند. کسانی که بعد از برخورد با آنها می بینی چقدر مودب و مهربان هستند. همراه با همه اینها زرق و برق جشنواره و پوستر ها و تبلیغات های فرم به فرم و خیل حضور  خبرنگارها و عکاس ها که ساعت ها منتظر ورود یک کسی می مانند و بعد مثل صاعقه - برق فلاش ها و البته ژست سوپر استار ها است که - کنار فرش باید قرمز - زمین لرزه بپا می کند -  هم شاید از منظری دیدنی است.
امروز اولین روز جشنواره جهانی آلمان  یعنی برلیناله است. اولین روز یعنی روز ماشین سوارهایی که - آ او دی - مشکی را خیلی دوست دارند. وجانشان بند است به کراوات و پاپیونشان و لباس شب  زن هایشان که دیگر جوان هم نیستند. شاید پیر بنظر رسیدنشان بخاطر جوان و شاداب بودن همان دختر های جوان و مهربانی است که همه جای خیابان و سالن در رفت و آمدند. روز افتتاح روز تشریفات است. روزی که مالیات دهند های گردن کلفت - اسپانسر ها - دولتی ها و نماینده ها و اطو کشیده ها جمعند. صاحب صورت های سرخی که برق می زنند و لباس هایی که مارک بخصوصی دارند.
برلیناله اندکی بعد از شکست آلمان با پشتیبانی متفقین برپا شد. 61 سال پیش نیز مانند امروز حضور سینمای آمریکا و انگلیس در روز افتتاح اصل بود.  چنانچه در اواسط عمر این جشنواره - با تمام نقاط ضعف و قوتی  که داشت - حمایت از فیلم های اروپای شرقی نیز به یک اصل تبدیل شده بود. بسیاری از فیلمسازان در بند استبداد اروپای شرقی توانستند در برلین فیلمهایشان را بنمایش بگذارند و البته بازار فروش مناسبی را نیز بدست آورند. شاید بعد از فرو پاشی دیوار و دمکرات شدن دیکتاتور ها بود که برلیناله به سینمای شرق توجه وافری نمود. تا جایی که سالیان درازی جای سینما  و سینماگران آلمانی در برلیناله خالی بنظر می رسید. جدا از اشتیاق  بیمار گونه سینماگران آلمانی به حضور در هالیوود - حتی تا سال قبل سینماگران مطرحی چون ویم وندرز و هرتسوگ نیز ترجیح می دادند فیلم هایشان را به برلیناله نفرستند.  بطور مثال فاتیح آکین فیلمساز مشهور ترک تبار آلمانی نیز بعد از بردن خرس طلایی در چند سال پیش دیگر هرگز به این جشنواره فیلم نفرستاد. بسیاری از فیلمسازان مطرح - آشکارا ونیز و کن را به برلیناله ترجیح می دهند. اما همه اینها بمعنی پایین آوردن ارزش این جشنواره پر مخاطب نیست. برلیناله به هر حال با پشتیبانی از قدرت یورو آلمان - یک جشنواره جهانی و جزو چند جشنواره بزرگ و با شکوه دنیا است که بهرحال از فیلمسازان کوچک و بزرگ فیلم بنمایش می گذارد و فیلمسازان برجسته ای را به دنیا معرفی می کند. من فردا نیز گزارشی از این جشنواره برای شما پست خواهم کرد.   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر